به نام حضرت دوست که هرچه دارم از اوست.
***
با عرض سلام و ادب خدمت همه شما عزیزان که با حضور گرم خود پیوسته مرا مورد لطف قرار میدهید . عزاداریهاتان قبول درگاه دوست و اجرتان با مولا (ع)و نیز عرض تشکر خدمت همه عزیزان که در پست قبلی با راهنماییهایشان مرا راهگشا بودند.ضمنا عرض پوزش دارم از اینکه دیر خدمت رسیدم. بهر حال فصل سرماست و نمیشه از بیماری در امان ماند. البته یک انفلوآنزای ناقابل بود که به شکر خدا برطرف شد ولیکن پس لرزه ها باقیست. ولی این بیماری بی حکمت هم نبود چون باعث شد بنده دست خالی و شرمنده برنگردم نزد شما عزیزان.چون چند سری متن جالب نظرم را جلب کرد و بر ان شدم آنها را ترجمه کنم و خدمت شما دوستان خوبم"هم آواهای حدیث دل"تقدیم کنم. حق کپی رایت ممنوع
متن زیر 10 روش« جلوگیری از مبتلا شدن به استرس و بازدهی بیشتر در کارها» رو توصیه میکنه. به نظرم نکات ارزنده ایست تا شما اساتید بزرگوار چطور تفسیر کنید.:
۱)به مشکلات ٬به عنوان مسائل حل نشدنی فکر نکنید ، به آنها به عنوان فرصتی برای تمرین نگاه کنید
۲)بعد از اینکه کاری را که عهدار دار بودید و با توجه به ظرفیت توانایی خود انجام دادید به نتیجه آن فکر نکنید.به مرحله بعد بروید.
۳)سعی کنید پیوسته مشغول باشید.و 24 ساعت خود را با این 3 کار پر کنید. کار کردن ، تفریح ، خواب. فرصتی برای پرداختن به خیالبافی به خود راه ندهید.
۴)هرگز ذهن خود را با چیزهایی که نمیتوانید در مورد آن کاری انجام دهید ، مشغول نکنید. « ژنرالهای صندلی نشین نیستند که جنگ را به پیروزی میکشانند تنها چیزی که نصیب آنها میشود ضعف اعصاب است»
۵)در حال حاضر رویا پردازی را کاملا متوقف کن ، این درست مثل بنای قلعه ای در هواست"
۶)کارتان را به تعویق نیندازید.گذاشتن آنها برای فردا ، میتواند فرصتی باشد برای خیالهای واهی که ممکن است از کاه کوه بسازد. "همین حالا انجامش بده دوست من ٬ همین حالا
۷)آه سرد نکش و خود را در نگاه مردم ضعیف نکن. نیازی به همدردی آنها نداری .این اه کشیدن تنها حس یاس را در تو تقویت میکند.
۸)تا جایی که میتوانی وقتی از خواب بیدار شدی برخیز . چون دراز کشیدن تمام انرژی فکر کردن به کارها را از تو میگیرد و تنها به نگرانیت میافزاید
۹)در کارهایت برنامه ریزی کن تا نیاز به عجله کردن نباشد. "عجله برادر تنی نگرانی و استرس است"که به خرد شدن ثبات و لطمه به اعتماد به نفس و نیز پریشانی خاطر و اضطراب کمک میکند.
۱۰)اگر کاری برایتان سخت به نظر میرسد میتوانید آن را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید.سپس پله پله آنرا طی کنید.
*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
ببخشید که از ویرایش چندان بالایی برخوردار نبود. لذا اگه به ذهن شما عزیزان مورد دیگه ای میرسه ما رو بی بهره نذارید. موجبات خوشحالیست.
امیدوارم با تدبیر شکوفاتون و با بکار گرفتن این توصیه ها همیشه نگرانی را از خود دور کرده و بیشتر به باز دهی امور برسید و لحظه های پرباری داشته باشید.
در ضمن دوستای خوبم برای این عزیز آسمونی ما هم دعا کنید که انشاءالله هر چه زودتر لباس عافیت به تن کنه و به جمع ما برگرده .
پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
سلام
اگه هفته ای یه بار به وبلاگ من سر بزنی خیلی خوبه.
سلام. مطالبتان را خواندم/.بسیار آموزنده و کاربردی بود... واقعا دستتون درد نکنه.. موفق باشید و التماس دعا
آقا اصلا من با اسم این وبلاگ مکل دارم ! یعنی چی حدیث دل ؟ ( تریپ ناسیونالیسم ) بزار گزیده ای از دل ما !
یا مثلا بزار داستانک دل !
یا حکایتی از دل
یا ......... حالا بی خیال ُ با مورد سوم اکیدا مخالفم . ( قرار بود ملت به این توصیه ها گوش کنن بگو شکسپیر انگلیسی و حافظ و مولانای مونتاژ داخل هیچی دیبگه ...........)(
در آخر این نازنین خانم دل انگیز کی هستن ؟ به به ُ انشالله لبلس نمیپوشن اونم از جنس عافیتش .
خدمت میرسیم ایشالله در زمان مقتضی ُ ما که همیشه برای عزیزان دلانگیز دست به دعا هستیم
به نام انکه یادش ارامش دل است
با سلام
متن زیبا را چه به زر نویسی و چه بر خاک که هر دو به دل نشیند.
شیوایی کلام و لطافت سخن چه در حرف دل شما و چه در ترجمه چون شبنمی بر غنچه دل نشیند و عطر معنای کلام شما حریم ذهن را سرخوش از معرفت میکند.
پر باری این بازارچه دوستی سبب شده که مشتریان طالب صفا و ذوق از روی شوق کیسه های معرفت خود را به الفاظ وعبارات پند اموز انباشته و با خاطری خوش در فکر میثاقی دوباره باشند.
از زحمتی که بابت تهیه مطالب کشیدید سپاسگذارم.باشد که سبب بکار گیری جهت اوقاتی خوش گردد.
پیروز و بر قرار باشید
عزیز سلام
نمی دونم از کجا برات بگم ار متنت از درد دلهامون از ......
اصلا از متنت بگم نمیدونم ولی فکر میکنم برا من که خیلی اموزنده بود من که همش به سختی کاری که میخوام انجام بدم فکر میکنم اصلا بگذریم خسته میشی
بازم برامون بنویس
بادرود..رهنمودهای لازمی هستند.یویژه ۳و۱۰ موفق باشی.
بلاخره به
آرزوت رسیدی و اول شدی
مطلبت عالی بود
راستی التماس دعا
آموزنده بود
درود مهربان بانو
گل باغ بهشتم خیلی زودتر از این برای عرض ارادت باید خدمت میرسیدم ولیکن سعادت یارم نبود. بسیار شیوا٬ بسیار آموزنده و بسیار روان به تحریر کشیدین. مثل همیشه نیوشای سخنان ناب و پر احساس و آموزنده تون بودم و هستم.
بانوی من امیدوارم همیشه در پناه معبد عشق خود زائری باشید در کوی دوست و پیوسته آموزگار خلوص درون برای این نیوشای کوچک.
در پناه معبد عشق ای عاشق.
سلام
ممنونم از همه ی لطف و محبت خالص و پاکت
فقط موجودات عادی آسمونی می تونن با موجوداتی عادی مثل این حقیر و نوشته هاش احساس نزدیکی کنن
امیدوارم که لیاقت این محبتو داشته باشم و از لینک دادن به وبلاگی عادی پشیمون نشین
راستش الان که تو دوست عزیز تو این کار پیشدستی کردی دیگه شاید درست نباشه که بگم ولی واقعیت اینه که منم می خواستم قبل از شما همین کارو بکنم و دیوار وبلاگ عادی خودمو با نقش زیبای اسم وبلاگی به نام حدیث دل مذین کنم ولی حیف که عقب افتادم
در هر حال منم با اجازتون لینک دادم به وبلاگ یه محدث عارف که احادیث دل رو با معرفت تموم شرح می ده
...
سربلند بمونی و ایرونی دوست من
شما قضاوت کنید٬ چه جوابی باید بهش داد؟ (ارسال: 000033)
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com/#000033
eshghyahavas@yahoo.com
سلام
هنوز از بابت اون اشتباهی که کردم گیجم منو ببخش )):
از وقتی فهمیدم با همسر گرام نشستی به کار من خندیدی کلی دمق شدم اما چیییییییییییییییییییییییییی مهم نیست من باز هم میخندم مثل قبل چطوری دوست گلم ؟
دوستت دارممممممممممممممممممم
سلام عزاداری شما هم قبول توصیه های بسیار زیباییست استفاده کردم
سلام دوست عزیز من نیما نوری مدیریت دوست داشتنی دات نت هستم می خواستم ببینم که تبادل بنر و لوگو می کنید؟
موفق باشید
از دریا پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا بی نیازتر از من.
از آتش پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا سوزنده تر از من.
از آب پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا روان تر از من.
از خاک پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا افتاده تر از من.
از شمع پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا گرم تر از من.
از گل پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا زیباتر من.
از پروانه پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا دل داده تر از من.
از محبت پرسیدم که محبت چیست؟
گفتا خود عشق است!
از عشق پرسیدم که محبت چیست؟
گفت آنچه تو دیدی!
و از خودم می پرسم که محبت چیست؟ به یادآوردم دستان مهربانی را که با نهایت خلوص رسم عشقورزی را آموختند
بانوی مهر و عطوفت٬ سپاس
در پناه معبد عشق
سلام خوبین ؟ ... وبلاگ شما بسیار زیباست ..... مطالب جالب و خواندنی زیاد داره ... من برای بار اول که اومدم کلی طرفدارش شدم ... من از شما درخواست تبادل لینک دارم ... اگر موافق هستید خوشحال می شم بهم اطلاع بدین ... خداحافظ
عزیز نیستی راهت را ادامه بده پاینده باشی
از راهنمایی های قشنگ ممنون. دعا هم به رو ی چشم...
سلام
شباهنگ جونم دیگه یواشی میام در خونتون از لای در سرک میکشم آخه هنوزم خجالت میکشم ولی حالا راحتتر وبیشتر دوستت دارم .
بعدشم نمیخواد شکم خودت وهمسرتو پاره کنی چون شما برام خندیدین ((: بعدشم امیدوارم به یه سفر به یاد موندنی بری وجای منم خالی کنی سوغاتی هم یادت نره ...........
بستنی هم بگو چی دوست داری میخوام بدونم
« نیمه شب در دل دهلیز خموش
ضربه پایی افکند طنین
دل من چون دل گلهای بهار .... پر شد از شبنم لرزان یقین
گفتم این اوست که بازآمده است
جستم از جا و در آیینه گیج
برخود افکندم با شوق نگاه
آه لرزید لبانم از عشق .... تار شد چهره آیینه ز آه
شاید او وهمی را مینگریست
گیسویم در هم و لبهایم خشک
شانه ام عریان در جامه خواب
لیک در ظلمت دهلیز خموش .... رهگذر هردم میکرد شتاب
نفسم ناگه در سینه گرفت
گویی از پنجره ها روح نسیم .... دید اندوه من تنها را
ریخت بر گیسوی آشفته من .... عطر سوزان اقاقی ها را
تند و بی تاب دویدم سوی در
ضربه ی پاها درسینه من
چون در طنین نی در سینه دشت
لیک در ظلمت دهلیز خموش
ضربه پاها لغزید و گذشت .... باد آواز حزینی سر کرد ! »»
سلام خوبی دوست خوب من؟
بیا در مورد بستنی نوشتم ببینم چی خواستی و چی هستی ؟((: