-
تبسم
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1384 01:21
یک): امروز روز قشنگی بود برام. بعد سه سال امروز صبح وقت رفتن سر کار٬ به هر چراغ قرمزی ( عابر پیاده) که میرسیدم سبز میشد و این یعنی یه روز قشنگ با طلوع تبسم... دو): زرد و سرخ و ارغوانی برگ درختان پاییز می ریزند بر زمین آرزوهای ما نیز تصنیف دلنشینیه برام. اگه دوست داشتید میتونید از اینجا گوش کنید. سه): مژده ای دل که...
-
خیلی زود دیر میشود
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1384 02:25
اگه جای یکی از مسافرهای این هواپیما بودی ، تو این لحظه چه حسی بهت دست میداد؟؟ به چه چیزایی بیشتر فکر میکردی؟ اصلا بهتر بگم مهمترین آرزویی که به ذهنت خطور میکرد چی بود؟ چند تا کار ناتموم به ذهنت میرسه که آرزو میکردی تمومشون میکردی؟ چند تا آدم به ذهنت خطور میکنه که کاش وقت بود تا اگه دلخورشون کردی از دلشون در آری؟...
-
ترنم دل
سهشنبه 8 آذرماه سال 1384 20:37
ای خوب! باید مثل ابری بر روی احساسم بباری من برگ زردی در کویرم اما تو مانند بهاری مانند دریا بیکرانی سرسبز مثل برگ شالی تو روشنی مانند خورشید جاریست نورت این حوالی آواز سبز تو برایم همچون نسیمی دلنواز است دست نیاز من همیشه٬ تنها به سوی تو دراز است. ...
-
Today is yours
جمعه 4 آذرماه سال 1384 01:27
How will the future be? I don't know and I don't care I can not repeat my foolish mistake once again. Mistake of persevering thinking about the future and losing the present. "Yesterday is past it's history Tomorrow is future it's mystery Now is present. It’s a gift I'm trying to be at my own special moments, which...
-
گمشده
شنبه 21 آبانماه سال 1384 02:05
یک ) : چقدر اون لحظه اول خورد تو ذوقم!! پس کو اون صفحه آبی دفترم؟ اون خورشید قشنگی که هر وقت با دیدنش کلی نور به چشمام میومد؟! ولی انگار که بر گشتنی نیست. فکر میکنید رسمش این بود؟ بدون اطلاع قبلی و کسب اجازه تو دفتر شخصی هر کسی طرحی نو در انداخت؟ !!!به هر حال ممنون از دست اندر کاران زحمتکش و ساعی. ولی هنوز این طرح...
-
!! تقدیر
دوشنبه 2 آبانماه سال 1384 00:18
..... .. ....... نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم. بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم. حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزد! تگرگی نیست، مرگی نیست. صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است! من امشب آمدستم وام بگذارم حسابت را کنار جام بگذارم... «اخوان ثالث» با تشکر از هیچکس عزیز که موجب آشناییم با...
-
غرق سرور
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 00:55
(یک واقعا ممنونم. از پاسخهای دلچسبتون به بند شماره دو پست قبلی . کلی قابل تامل بود.چی بگید؟خب . ماشا الله اینروزا هر کسی یه پا صاحبنظره تو این زمینه . حالا شما که جای خود داری.در ضمن: لازمه اینجا از همه دوستان خصوصا: پریدخت و نیوشا و شکوفه یاس عزیز بابت کامنتهای دلنشین و پند های زیبایی که نوشتن تشکر کنم. شاید بتونم...
-
...تا پایی برای رفتن هست
سهشنبه 5 مهرماه سال 1384 01:07
من مرغ آتشم می سوزم از شراره ی این عشق سرکشم . چون سوخت پیکرم ، چون شعله های سرکش جانم فرو نشست نگاه باز از دل خاکستر بار دگر تولد من آغاز می شود . و من دوباره زندگیم را آغاز می کنم . پر باز می کنم ... پرواز می کنم ... ( حمید مصدق) سلام مثل همیشه ازتون ممنونم یک ): شباهنگ چی شده؟ چرا یهو عوض شدی؟ - من؟ یعنی چی عوض...
-
فرشته مهر روحت شاد
شنبه 2 مهرماه سال 1384 01:22
اگر می دانستم آخرین بار است که می بینم می خوابی تو راسخت در آغوش می گرفتم و دعا میکردم خداجانت را ازتن نگیرد اگر می دانستم آخرین باری است که می بینم از در خارج می شوی تو را در آغوش گرفته می بوسیدم و التماس می کردم که برگردی اگر می دانستم آخرین بار است که صدای رسایت را می شنو م حرف به حرفش را ظبط می کردم تا روزها و...
-
شمیم یاس
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 14:43
سلام ...باز آمدم باز آمدم . به رسم همیشه این نیز گذشت خوب بود. راستش مدتها بود نیاز به چنین سفری داشتم. به هر حال با دعای خیر همتون با ...انرژی و دست پر برگشتم . البته نه زیاد چقدر دلم هوای نوشتن کرده بود. خوشبختانه تو این مدت ٬ دوستان فرصت نشستن گرد و خاک رو این دفتر ندادند . از همتون ممنونم و اما تبریک. تبریک میلاد...
-
...شاید وقتی دیگر
جمعه 11 شهریورماه سال 1384 16:37
.... میرم سفر. همین نزدیکیها. .... پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
-
یس...
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 04:37
بعثت یاسین٬ بعثت نور٬ مبارک باد ممنونم از همه عزیزانی که تو پست قبلی٬ برداشتها و ذهنیت های شکوفا و دلنشینی روبرام به قلم کشیدن. از کمک و راهنمایی همتون ممنونم. ولی صرف نظر از بعضا نکته سنجیها و خلاقیت ذهنی که تو کامنتها دیده میشد یه چیزی مشترک بین اون همه ایده٬ نظرمو جلب کرد. میدونید چی؟ همون« تولد دوباره همراه با...
-
طلوع...
چهارشنبه 2 شهریورماه سال 1384 01:56
« صبح وقتی که خورشید در می آید٬ متولد بشویم ».... میشه لطف کنید و تو دریافت معنی این بیت « سهراب » عزیز راهنماییم کنید ؟؟ پیشاپیش از محبتتون ممنونم. پاینده باشید و در پناه حضرت دوست
-
میلاد مهر ٬پیوند عشق
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1384 16:41
...... سلام اینبار به رنگ سفید یاس چقدر اینروزا قشنگه. همش جشن و شادی. چقدر خوبه که دلامون همیشه سبز و شاد مثل اینروزا باقی بمونه. ...... شب میلاد تو از عرش خدا گل میریخت از سرا پرده خورشید صبا گل میریخت بلبل از شوق شعف نغمه شادی میخواند مطرب ازچنگ بصد شورو نوا گل میریخت نسترن رقص کنان بانفس گرم بهار پای بوس قدمت در...
-
کنکور یا اعدام مغزها؟؟!!
جمعه 14 مردادماه سال 1384 04:35
با اینکه این روزا مشغله مهمون داری مجال زیادی برای اومدن به نت و متعاقبا آپ دیت کردن برام نذاشته ، ولی امروز طاقت نیاوردم.دلم گرفته بود. حدیث دیگهای اومد به ذهنم . یه حدیث از یه زخم کهنه. راستش بر میگرده به ماجرایی که دیشب پیش اومد. نگران نباشید. ماجراش چیز عجیبی نیست. چیزی که هر روز بارها به عینه تو جامعه شاهدش...
-
بهترینها
دوشنبه 3 مردادماه سال 1384 01:38
..... کاش بیش از اینها توان توصیفت رو داشتم. ولی گاهی وقتا میبینم راست میگن که سکوت سرشار ناگفته هاست . و گاه ناگفته هایی زیبا. کاش میتونستم فریاد بزنم و بگم : آی آدما !!! قدر مادراتونو بدونید. از هر لحظه ء با او بودن دنیایی مهربون بسازید. فقط میتونم بگم همیشه به یادتم و دوستت دارم حتی شادترین لحظه های زندگیم. چون خوب...
-
الفبای دانش
سهشنبه 28 تیرماه سال 1384 00:20
یه سلام به رنگ آبی آسمون تا چند وقت پیش هر وقت یاد دوره مدرسه ام میفتادم کلی ذوق میکردم و دوست داشتم دوباره به اون دوره برگردم ولی ولی حالا ... حتما میپرسید چرا میگم تا چند وقت پیش!! راستش چند وقتیه خانوم کوچولوی خونه ما با شروع شدن تعطیلات تابستونیه اینجا شروع کرده به یادگیری درسای کلاس اول ابتدایی ایران. یعنی اون که...
-
پناهگاه و زندگی
دوشنبه 20 تیرماه سال 1384 14:09
.. می گفت دو ساله که از اومدنش به اینجا میگذره . حال و هوای خوشی نداشت همش داشت از قصه غصه هاش میگفت. از مشکلاتی که براش پیش اومده. میگفت اولش از ایران صدای خوش اینجا رو شنیدیم و هر چی داشتیم و نداشتیم گذاشتیم برای فروش تا خرج اومدنمون جور شه . یک سال بعد اومدن شوهرم با بچه هام اومدم. شوهر نتونست کار پیدا کنه. یعنی...
-
فراتر از آسمون
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1384 02:58
.خداوند ایمان را براى تطهیر شما از شرک قرار داد» .نماز را براى پاک شدن شما از تکبّر .عدل را براى پیراستن دلها . نیکى کردن به پدر و مادر را سپر نگهدارى از خشم. .نهى از شرابخوارى را براى پاکیزگى از پلیدی . ترک سرقت را براى الزام به پاکدامنى «.خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید گزیده...
-
بدون شرح
دوشنبه 6 تیرماه سال 1384 14:11
----- فریاد بر ضد بیداد صدا را خشن میکند. !!! دریغا که میخواستیم جهان را مهربان کنیم خود نتوانستیم مهربان باشیم
-
یک تجربه
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1384 01:00
نمیدونم چرا اینروزا مدام این جملات « داگلاس مالوچ» پیش چشمم میاد. شاید به خاطر شرایطی بوده که پشت سر گذاشتم. هرآنچه که هستی باش ، بهترینش باش. اگر نمیتوانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی، بو ته ا ی در دامن کوهی باش.ولی بهترین بوته ای باش که در کنار راه میروید اگر نمیتوانی درخت باشی، بو ته ای باش . اگر نمیتوانی بو ته ای...
-
مهربونم....
سهشنبه 10 خردادماه سال 1384 16:54
گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو...
-
نامهء دلتنگی....
جمعه 6 خردادماه سال 1384 02:29
دلم تنگه برات.واسه نوازش دستای پر مهرت واسه آغوش گرمت.واسه تمام اون حرفای قشنگت که هر وقت دلم میگرفت، هر وقت که از سر بی حوصلگی از دیدن تمام درهای بسته به روی خودم بی تاب میشدم، با شنیدنشون آروم میگرفتم. . بیش از هر چیز ، دلم هوای ریختن یه قطره اشک داره روی اون بازوهای خسته و صمیمیت. واسه یه لحظه دیدن اون چشمای سبز و...
-
*ای کاش می شد جزئی از این دیوار بود ، ولی همیشه ماندگار می شد *
یکشنبه 1 خردادماه سال 1384 05:27
با سلام و درود فراوون به خونه دلم و به همه عزیزانی که این مدت ٬ که چیزی شبیه یه غیبت صغری بود٬ بنده رو مورد لطف و عنایت قرار دادند. و با عرض پوزش که به دلیل مشکلات عدیده ای که بر سر این سیستم قراضه پیش اومد٬ نتونستم پاسخگوی محبتهاشون باشم. و اما تشکر ویژه دارم از دوست عزیز و مهربون و خوش ذوقی که زحمت فراهم کردن این...
-
یک ایرانی
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1384 03:06
هفته قبل قرار شد رو موضوع( سه تفاوت عمده بین اینجا و ایران) یه مقاله ارائه کنیم . و بعد از اتمام این مقاله ها رو بین هم تبادل کنیم و در صورت لزوم نظرمون رو هم بگیم. داخل پرانتز عرض کنم که یکی ازبچه هاتازه وارده و از قضا ایشون ایرانی هستند و تازه 6 ماه از آمدنشون به اینجا میگذره.مقاله ایشون رفت دست یکی دیگه از بچه ها...
-
انسانی نمونه بودن....
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1384 01:28
اگر بتوانی بنگری آنچه یک عمر ساخته ای ویران شود و بی آنکه سخنی بر زبان آوری آنرا دوباره بسازی اگربتوانی ببینی آنچه به صد رنج اندوخته ای به یک خبر نابود می شود و نومید نگردی و آه نکشی اگر بتوانی نیرومند باشی بی آنکه مهربانی را ترک کنی اگر بتوانی اندیشه کنی و عمیق باشی و بشناسی بی آنکه شکاک یا ویرانگر باشی اگر بتوانی...
-
« یه آغوش مهربون از آسمون...»
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 15:52
سلام. هیچ میدونی وقتی که آه میکشی و پشتش یه نسیم ملایم نوازشت میکنه؛ میتونه یه آغوش مهربون از آسمون باشه برات؟ از طرف یه حس دوست داشتنی از اون بالا؟ - یاوقتی یه قطره بارون لطیف میچکه رو بینیت؛ میتونه به لطافت بوسه یک گل رز باشه که از همون آسمون برات رسیده. اگه یه نوا و آهنگی به گوشت خورد و با یه احساس دوست داشتنی...
-
خوشبختی یه اتفاق نیست!
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1384 14:28
رحلت پیامبر اکرم(ص) وشهادت کریم آل طاها امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا (ع) هشتمین ستاره آسمان عشق را به شما دوستان عزیز تسلیت عرض می نمایم. از همه زائران این بارگاه ملکوتی التماس دعا دارم. یاد منهم باشید و نائب الزیاره. خیلی دلم تنگت شده واسه یه دل سیر نشستن و حرف زدن و درد دل کردن با اقا. واسه کفترای حرمش. وای.... . و...
-
برای آنکه چراغ این خانه را روشن کرد !
جمعه 5 فروردینماه سال 1384 20:57
******** با سلام تو هفت سین من کامل می شود ! ... تا آخر دنیا !
-
تبریک سال نو
جمعه 28 اسفندماه سال 1383 13:12
با نام آنکه یادش آرام بخش دلهاست ~*~*~*~ سلام و صد سبد یاس و نرگس تقدیم به همه شما بهاریهای خوش نفس. به نوبه خودم فرارسیدن سال نو رو پیشاپیش خدمت همه شما عزیزان هم آوا تبریک عرض میکنم و سعادت و سلامتی و سپهری بودن ، سبزینگی ، سرور، سرافرازی، و باز هم سعادت ( کم آوردم) رو براتون به عنوان هفت سین سفره سال آرزو دارم. هر...