کنکور یا اعدام مغزها؟؟!!

 

با اینکه این روزا مشغله مهمون داری مجال زیادی برای اومدن به نت و متعاقبا آپ دیت کردن برام نذاشته ، ولی امروز طاقت نیاوردم.دلم گرفته بود. حدیث دیگهای اومد به ذهنم . یه حدیث از یه زخم کهنه. راستش بر میگرده به ماجرایی که دیشب پیش اومد. نگران نباشید. ماجراش چیز عجیبی نیست. چیزی که هر روز بارها به عینه تو جامعه شاهدش هستیم.  شاید این ماجرا نمونه کوچیکی باشه از حق کشی هایی که روزانه اتفاق میفته ولی تکرار اون چی؟ نمیتونه برابری کنه با ظلم ؟
ماجرایی که هر ساله با وقوع اون، لطمه های زیادی به جسم و جان و آینده و متعاقبا ابعاد دیگر زندگی گروه کثیری از جمعیت جامعه ، جوونها  ، وارد میاد. چیزی که میشه گفت اعدام مغزها.
دیشب با  شنیدن خبر اعلام نتایج کنکور  به سایت مورد نظر رفتم. ظاهرا از ایران ورود به سایت  میسر نبود. به هرحال موفق شدم نتایج رو ببینم ولی با یه دنیا غصه . بله . جوونی که با یکسال حبس شدن و خوندن و آماده شدن برای کنکور. مهمتر از همه اینا تلف شدن یکساااااال از عمرش . با چشم پوشیدن از صدها خواسته ای که تو دلش بود ، حالا با دیدن یه رقم ناخوشایند ٬ باید فقط گریه کنه و آه بکشه؟

قصدم نقد و بررسی این سیستم نیست ولی حداقل میتونم به عنوان عضوی از اعضای این اجتماع و مهمتر از همه یه همنوع ، سکوت رو بشکنم. براستی تا کی؟ هیچ فکر کردید که چه اجحافهایی تو همین واقعه که مثل غولی بی شاخ و دم شده ، صورت میگیره؟ دوستی میگفت بعد اومدن از جلسه امتحان مادری رو به دخترش میکنه و میگه؟ مادر! سوالا همون سوالا بود؟ شاید به نظر عادی بیاد ولی باز فکر کنید به عمر اون جوونی که امید بسته به نشستن تو همون مقام و رتبه ای که حالا با اجحاف یا هر چیزی دیگه ای که اسمشو میشه گذاشت٬  توسط فرد دیگه ای کسب شده. هر چند با اصل آزمون کنکور مخالفم ، ولی اینو هم میدونم که دوره ما رقابت کنکور سالم بود. به راستی که تو این زمونه همه چیز ، مفهوم واقعیش رو از دست داده. حتی حق !!! حتی رقابت !!! اصلا شاید بشه گفت « خانه از پای بست ویران است » بله. همون چیزی که میشه گفت دور باطل. به راستی از بین رفتن این همه پتانسیل مغزی و کاری از اندیشیدن اشتباهه؟ مدرک گرایی یا افزایش سطح سواد جامعه؟ !!؟ 
هر چند حرفام ناتموم موند ولی احساس میکنم کمی سبک شدم. امیدوارم که روزی برسه که از نیرو و انرژی این نسل شکوفا به بهترین شکل بهره گیری بشه و نیز این غول کابوس زا از ذهن جوونای نازنین مملکتمون برای همیشه پاک بشه.
                                                    ********
 راستی کسی کارتون Lion king رو دیده؟ توصیه میکنم حتما ببینید. این روزا با تعطیل شدن مدرسه خانوم کوچولو ٬ من هم مجبور به تماشای کارتونهای جور واجور شدم. تجربه بدی نیست. تداعی خاطرات شده برام. توصیه میکنم ببینید. خالی از لطف نیست. اون وقتا که دیدیم شاید فقط تصویرهای متحرک رنگیش جذبمون میکرد ولی حالا ممکنه با دیدنش ٬جذب  خیلی از حرکات و حرفها و کنشها و مهمتر از همه راه کار هایی بشید که عملا روزانه تو محیط اطرافتون هم شاهد اون هستید.

پاینده باشید و در پناه حضرت دوست

نظرات 30 + ارسال نظر
* پرنسس* جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:39 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

سلام
اول صبحه
زنبیل
کپنامم آمادس
اینجا یه بار آدم میدن
یه بار مادر
امروزم کنکور
این مغر موضوش چیه؟
برم بخونم.........
/(ذ هی مسیح دلت بسوزه
اولللللللل شدم!!!)

[ بدون نام ] جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:40 ق.ظ

راستی من این کارتونرو دارم
سیندرلا هم دارم
شرکم دارم
میخوای؟

* پرنسس* جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:43 ق.ظ

محض اطلاع
کپن ۳۷۵ قندو شکر اعلام شد
تو آپ بعدی شباهنگ میدن
کپن ۱۲۳ رییس جمهوریتون کوش؟
ننوشتی چیزی؟
دیگه برم کم کم بخوابم
مطلبتم میخونم برمیگردم شاید کاممنت بذارم اکما فردا
دو.ست دارم هوارتا

من خودم و مسعود جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:01 ق.ظ http://3tadoost

کاریش نمیشه کرد
تو کشور ما فقط پوله که حرف اول را میزنه

قاصدک جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:56 ق.ظ http://payizan.blogsky.com

چی بگم!هیچ چیز درست نیست هیچی!
فدای تو

نیوشای سخن جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:59 ب.ظ http://niushasokhan.blogsky.com


بالاخره این صفحه باز شد ...

میدونین که میدونم چه حسی دارین و میدونم که میدونین کاملا درک میکنم
کنکور سدی غول آسا برای ما و نسل جدید ... خوشحالم واقعا خوشحالم که اون دوران برام گذشت ... و آرزو میکنم برای شایستگان این نسل هم به زیبایی بگذره
میدونین شباهنگ باید نوع تفکر و دیدگاه و توی نسل جدید از گذشتن از سد کنکور عوض کرد ... چرا های زیادی پشت این قضیه نهفته است ...
چرا همیشه مدرک باید معیار ارزش باشه ؟
آیا یک هنر مند که زیباترین اثر هنری و با رقص انگشتانش خلق میکنه باید حتما مدرک آکادمیک داشته باشه ؟‌ آیا تجربه و توان دستان و قدرت خلاقه ی او کافی نیست ؟‌
آیا نمیشه معلومات بالا و دانش زیاد رو بدون داشتن مدرک بدست آورد ؟‌
.
.
.
میشه واقعا میشه
من دختر خانمی رو میشناسم که ایشون در ایران در یکی از دهات دور افتاده ی ورامین زندگی میکردن ... این بانو که به حق شایسته ی نام بانو هستن تا سال سوم دبیرستان بیشتر مدرسه نرفته بودن فقط با یک گفتن آری به خودشون و به توانائیهاشون ظرف ۶ ماه زبان انگلیسشون رو تکمیل کردن و رفتن استرالیا و شاید دور از تصور باشه که بگم ایشون کمتر از دو ماه که از رفتنشون گذشت سالها پیش شدن مشاور شهردار شهر سیدنی البته الان دیگه ایشون در یک کشور پیشرفته که نام نمیبرم قطبی هستن برای خودشون .... بله شباهنگ عزیزم این یک حقیقته و بعد هم گرفتن دکترای افتخاری ...
ولی ما در ایران چی ؟ اگه یکی از ما بگه که اسمش توی لیست قبولی های کنکور نبوده انگار که ارزش انسانیش میره زیر سوال یعنی که یک موجود بیهوده و شاید بی مصرفه ... آیا اینطوره ؟‌ چرا واقعا چرا اینطور نگاه میکنیم ؟؟؟؟‌
چراهای زیادی توی ذهن نیوشای سخن نقش بسته ... فقط میدونم که از کنکور این خود ما هستیم که یک هیولای مافوق تصور ساختیم و بعد از ورود به دانشگاه انقدر خسته از رنج رسیدن به این هدف هستیم که یادمون میره درس یعنی چی ؟ وفقط یک هفته مونده به امتحان گروهی شروع میکنیم به خوندن بخش بخش جزو یا کتاب و باهم قرار میزاریم که سر امتحان هر کی یک قسمت و جواب بده و به بقیه برسونه ...
راستی هدفمون از رفتن به دانشگاه چی بوده یا چیه ؟ اینو یادتون هست ؟ من که باید بگم متاسفانه یادم !
در مورد کارتون (‌ ترجمه ی فارسیش شیر شاه !! ) واییییییییی خیلی قشنگه ! هر سه شماره شم قشنگه ... میدونین ؟‌ من هنوزم از کارتون خیلی بیشتر میتونم یاد بگیرم چون حرفا ساده است پیچ و خم ذهنیت بزرگسالی و نداره پس بیشتر به دل میشینه .... یادآوری قشنگی بود

عزیزم ضمنا خسته نباشین با مهمون داری ...

در پناه معبد عشق

هیچکس جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:34 ب.ظ http://www.hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
خوبی شباهنگ جان؟ خانوم کوچولو خوبه؟
آره عزیز، خانه از پای‌بست دچار مشکل شده...
ای بابا، چی بگم... عصر جمعه‌ست. دلم گرفته شباهنگ...
من مرغ شباهنگ تو‌ام
ای گل به خدا دلتنگ تو‌ام
در چنگ توام
رام توام
شب و پرده‌ی راز
دل و این سوز و گداز
من غرق نیاز
تو و آنهمه ناز....
پیروز باشی.

سروناز جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:55 ب.ظ http://sarv-enaz.blogsky.com

سلام خوبی
نگرانت بودم که چرا نیومدی ولی بالاخره اومدی و نوشتی
اره اینا مشکلات همه جوناست منم باید سال دسگه از اینا باشم
موفق باشی

عقیق شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ق.ظ http://aghegh.persianblog.com

سلام دوست خوب...دردناکه و فقط تاسف میشه خورد و بقول شما خانه از پای......به امید روزی که عدالت اجرا بشه....در مورد این کارتون...همشو حفظم..:)

مجید شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ق.ظ http://firstloves.persianblog.com

سلام.. من زمانی که چهار سال پیش کنکور داشتم.. واقعا فشار زیادی بهم اومد.. اما اینو میدونم.. اگه زحمت ها و فشار های اون موقع نیو من هرگز به اینجا نمی رسیدم.. با اینکه هنوزم به هیچ جا نرسیدم.. اما مهمه.. این فشار نیازه به نظرم... آدم پخته میشه.. من نظر اینه که کنکور نیشازه اما بدون سهمیه.. کنکور نیشازه اما بدون ثبت نام بدون کنکور و .... راستی شباهنگ جان .. اگه وقت کردی شیر شاه (لاین کینگ) ۳ یا همون ۱.۵ رو ببین ..البته با دوبله فارسیش.. شاهکاه... همیشه سبز باشی.. (هنوز قهرمااااااا!!!)

مسیح شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:44 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

خدا بگم این پرستو رو چی کارش کنه که اومده و اول و دوم و سوم شده و صداشم در نیومده

مطمئنی که از پای بست ویرانه ؟

اصلا پای بستی هم هست ... ؟؟؟؟؟؟؟؟

نمی دونم چی باید بگم

می دونم که نمی شه با این چیزا شوخی کرد

حرف درست و حسابیم که بلد نیستم بزنم

حرف عادیم که ...

فقط می شه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه کشید

...

سربلند بمونی و ایرونی

نخل تنهای جنوب یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:23 ب.ظ http://neihamboon.blogsky.com

سلام شباهنگ جون
بابا ایول پرستو با این همه مشغله تا این موقع بیداره!!!
خوب خوبی شباهنگ جون
کارتونم دیدم ولی چون شما میگی دوباره میبینم
بابا رقابت سالم!!!!
مثل اینکه تو ایران زندگی نمیکنی
کنکور تاره کوچیکشه
بای
ایمان

عادل یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:34 ب.ظ http://swf22.blogfa.com

سلام شباهنگ جان
و سلام به ساغر جون
انشاءالله همیشه سلامت باشین
الان که دارم این نظر رو می نویسم تو خونه همسایه ی ما دارن یه دختر ۲۰ ساله رو غسل می دن تا امشب دفنش نن دختر عمه ی سمیرا هست طفلی تازه نامزد کرده بود ...اما دست تقدیر اونا رو از هم جدا کرد حتی نفهمیدیم بیماریش چی بود ....بیست روز پیش مریض شد و خوب نشد که نشد........نمی دونم چرا اینو می نویسم اما شاید می خوام دلم سبک بشه آخه ما مردا گریه نمی کنیم!.............
.............
........






........
سوءالای کنکور هم از پانزده میلیون تومان تا پنج هزار تومان نرخش بوده..............دیگه به دکتر و پزشک و مهندس آینده هم اطمینان نمیشه کرد که آیا واقعاْ چیزی می دونن یا با پول دادن به این درجه رسیدن .کاش می شد برای آدم شدن پول داد ..........

مریم و سعید دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:32 ق.ظ http://saghf.blogsky.com

سلام دوست من . بعد از 2 سال و اندی صبر بر عشق به لطف خدا از ناممکن ممکن ساختینم و من و مریم رسما به هم رسیدیم . 13 رجب جشن عقد ماست .ممنون می شم اگه بیشتر از همیشه برا خوسبختیمون دعا کنید ...

نازنین سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ب.ظ http://sokotvaeshgh.blogsky.com

٭
از شعله عشق هر که افروخته نیست
با او سرسوزنی دلم دوخته نیست
گر سوخته دل نیی زما ، دور....
که ما ، آتش به دلی زنیم کو، سوخته نیست.......


مهربان یار باز هم منم ....
باز هم این منم ، آمده ام تا دیگر بار سر بر درگه آسمانیت بگذارم ، آمده ام تا که باز قصه واماندگی این دل را برایت بخوانم ، آمده ام تا که بارهای دلتنگی را بر شانه های تو بگذارم وبگذرم ......
می دانم ، من خوب می دانم که چه بی انصافم ، اما نازنین یار تو خود خوب می دانی که شانه هایم ناتوان تر از آن است که بتوانم این راه را ادامه دهم لیکن می دانم که اگر تو یاریم دهی می توانم باز هم شروعی تازه را تجربه کنم ......

یکی مثل تو سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ب.ظ http://eby.blogsky.com

سلام بر شباهنگ و نام زیبایش
شباهنگ جان با این که همنفس هستی ازت می خوام همراه باشی و از قافله عقب نمونی........بیا تو وبلاگم تا بدونی منظورم چیه ................منتظرم تا تو بیایی.....

تینا چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:26 ب.ظ http://tina-tanha.mihanblog.com/

سلام عزیز وبلاگ جالبی داری موفق باشی

رضا پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 ق.ظ http://marmolak7.persianblog.com

سلام دوست عزیز/ممنون از حضور مهربونتون /مطالبی که نوشتید حرف دل خیلی هاست /وکاملا این جمله صحیح است خانه از پای بست ویران است /ایام مبارک ماه رجب است مارااز دعای خیرتان بی بهره نگذارید/

sanam یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ب.ظ http://nakhandeha.blogsky.com

enshaalah ke rozi berese ke edalat betore kamel bargharar beshe

عقیق دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:12 ق.ظ http://aghegh.persianblog.com

سلام بانو. به این سایت سری بزنید.شاید دخمل کوچوکومون رو بتونه در یاد گیری یاری کنه:http://dei.ir/Portal/render.userLayoutRootNode.uP
امیدوارم مورد استفادهتون قرار بگیره. شاد و سر بلند:)

بی دل دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:10 ق.ظ http://harimedel.persianblog.com

سلام... البته بعضی وقتا فقط برای اروم شدن باید نوشت... کار دیگه ای ازمون ساخته نیست...البته گاهی وقتا اگه طرحی هم بذهنمون برسه بد نیست شاید خریداری پیدا بشه...

نسترن(کلبه شقایق) دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ب.ظ http://shaghayeg.blogfa.com

سلام عزیز اولین باره که وبلاگ قشنگتو دیدم و لذت بردم حال و هوای قشنگی داری راستش منم با نظرت موافقم این کنکور لعنتی ....تازه اگر از موفق ها بپرسی می گن لعنتی اونا که پشت درش موندن دیگه نمی دونم چی میگن....راستی تو کلبه شقایق منتظر حضور سبزت هستم

مسیح دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ب.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

احسنت

:)

عالی بود

سربلند بمونی

رضا سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:45 ب.ظ http://marmolak7.persianblog.com

سلام/پیشاپیش سالروز ولادت باسعادت اولین اختر آسمان امامت مولای متقیان شیرمردان حضرت علی (ع)را خدمت شما تبریک وتهنیت عرض می کنم ./بدینوسیله دعوت میکنم ار وبلاگ حقیر دیدن بفرمائید/قبلا از عنایت شماکمال تشکر وقدردانی رادارم

هرمیداس سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ب.ظ http://www.konesh-e-haftom.blogsky.com

دوست گرامی
منم حضرت دوست
بزودی برای آموزش تو جهت بردن به بهشت! خواهم آمد!
توکه در پناه من هستی باید از من یادبگیری راه و رسم یادداشت نویسی را...................
اگرتو سکوت را نمی شکستی!!!! چه بحال وروزسکوت می آمد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بزودی با مطالب درخشان و عریان کردن سرقت های ادبی
در همین وبلاگ...........منتظرم باش
من دوست ترین دوست تو هستم......باورکن
گاهی نزدیکان ما غریبه هستند وغریبه ها صمیمی ترین خویشاوندان ما.........................کریستی

با سلام
حضرت هرمیداس ! ;));));))
خوش اومدی. مدتهاست منتظرت بودم. دلم برات تنگ شده بود. شکر که توفیق دیدار قسمتم شد دوباره. راستی میبینم که اینبار با یه اسم دیگه اومدی.خبریه؟ نکنه یونان تشریف دارید؟؟؟!!;)) حیف به همون اسم ساده و قشنگت.کاش یه بار دیگه هم که شده با همون بیای !!!! در ضمن وبلاگ جدیدت هم مبارکه. دارندگی و برازندگی ....
راستی
اتفاقا نمیدونم چرا من هم یه همچین احساسی نسبت به شما دارم. حس میکردم که خیلی باید دوستم داشته باشی که مدام به من و نوشته هام سر میزنی و بهم فکر میکنی.
راستی قضیه این سکوت چی بود؟؟ از کجا سر در آورد. کامنتهایی که تو وبلاگهای دیگه میذارم هم چک میکنی؟؟!! بابا دوستی!! تا این حد یعنی؟ پس بدون که دل به دل راه داره.
تو را من چشم در راهم....
پاینده باشی و در پناه حضرت دوست ای حضرت هرمیداس!
:)

هرمیداس سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.konesh-e-haftom.blogsky.com

دوست گرامی درود
با تشکرازهمه مهرورزیهای شما
نمی دانم من را با چه کسی اشتباه گرفتی؟
ولی این را یک مهلت ناب یافتم که شما درمورد کنش من واکنشی عاشقانه ابراز کردی واین یعنی اینکه شما کمی پخته شده ای و این جای شادمانی دارد.............!
همان گونه که گفتم گاهی باید دوستان را در زمره کسانی پیداکنیم که کمترازماتعریف و بیشتراز ما انتقاد می کنند
البته من هنوز شما را برای دوستی انتخاب نکرده ام ولی اگر همین گونه از نقاط ضعف خود کم و به نقاط قدرت خود بیافزائی
ممکنست درتصمیمم تجدید نظرکنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوب این واکنش مناسب شما جایزه هم دارد!!!!!!!!!!!
یک پوزش خواهی دوستانه و یک شعر عاشقانه!!!!!!!!!!!
این شعرازکریستیان بوبن است...تقدیم به شما:
دوست داشتن آدم ها....یعنی اینکه کتاب دلشان را بخوانیم وتمامی جملات آنرامرورکنیم...............دوست داشتن آدمها..گسستن بندها از پای پرواز آنهاست
بایدازهربهانه ای برای دوست داشتن آدمها استفاده کرد..که
هوشمندی همین است و بس........................!
برای شما آرزوی سلامت جستجوگری وشادکامی می نمایم.
در پایان اینکه یادت باشد که مرا با دیگری اشتباه نگیری

مسیح چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:47 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

:)

مبارکه

سربلند باشید و ایرونی

:)

الهه چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ق.ظ http:// http://scarlet.blogsky.com/

سلام:
عزیزم وبلاگت خیلی خوشکله به منم سر بزنی خوشحال میشم.
موفق باشی.

مریم چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

وای...اینجا رو خوندم یادم اومد امتحان تست داریم پس فردا!
آخرش من فرار مغزها می شم می رم افغانستان!

ذل شکسته دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام.دوست دارم فقط سکوت کنم.
از هم دردی همعتون متشکرم...شباهنگ عزیز منو ببخش که
نذاشتم با مهمونات خوش باشی..همش تغصیر منه و کنکورم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد