میلاد دو همنفس

 

برای آنکه چراغ این خانه را روشن کرد:

                                                                                        

                                                   

 

یک)  ستاره ای بدرخشید و ماه  مجلس شد 

 

   دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

     ....

هر چند که هر چقد در توصیف قشنگی مرام و شخصیتت که تو دلمه ٬ بگم کمه.  همیشه محبوب قلبمی و روزت یه روز دوست داشتنیه برام . روزی که یه بهونه قشنگ شد برای  تولد زیباترینهام در زندگی. این عید رو به همه دوستدارانش تبریک میگم .

 

دو) دل به دریا بزنیم. آسمان چشم به راه منو توست

 

 

                                    * روز میلادت مبارک حدیث دل*

 

یادته؟ درست یکسال از اون تاریخ میگذره. همین موقعها بود که  دنبال یه اسم  دوست داشتنی بودم برات. مثل مادری که پی اسم واسه فرزندش میگرده. اولش خواستم باشی ستاره. میدونی؟ میخواستم یه ستاره بشی تو آسمون همه دلها. ولی دیدم نمیشه....

بگذریم. خلاصه شدی همنفس. یه همنفس واسه تموم لحظه های دلتنگی و شادی. یه دفترپر از حدیث دل که تو موسم دی و بهمن تو دل شباهنگ جوونه زد.

من بودم و نیوشای سخن. خواستیم همگام بشیم ولی شیطنتهای کنجکاوانه من مجالی برای این میلاد همزمان نذاشت. از این هم میگذریم.  جا داره که همینجا از نیوشای عزیزم ،خاتون مهر و عشق،  همنفس همیشگیم تشکر کنم که با حوصله و مهربونی  نیوشای حرفای این دل شد و تو انتخاب اسم این سرزمین کلی کمکم کرد. یادش بخیر . یاد اون کل کل کردنها و از دست رفتن اون اسمای قشنگ و مسما.

  

و اما تو این یکسال خیلی چیزا از خیلیا یاد گرفتیم. یادته. اول از همه با کی آشنا شدی؟ با ستاره قطبی، معلم مهربون و آرومی که با حوصله،راه و رسم وبلاگ نویسی رو یادم داد. با تشویق او، جون گرفتی. از اونجابا. پرستو،  گل همیشه عاشق، یه مهربون دوست داشتنی و بعد یوکابد خوب و  نازنین  و از اونجا با  وبلاگ عادی، مهربون پاک و  صبور و دوست داشتنی سرزمین وبلاگها آشنا شدیم و کم کم پا به سرزمین  آسمونی و صمیمی وبلاگهای دیگه گذاشتیم و با مهربونای دیگه اشنا شدیم از جمله: سهیک( آخرین ترانه باران)٬ سعید( یاد ایام)٬ حاج حمید٬ پریدخت ( واگویه ها)٬ محمد( هیچکس)٬ غریبه قریب (نیمکت تنهایی من )٬عقیق ( بشنو از نی)٬ فرامرز( منم و یه دنیا تنها)٬حسین( نمیدونم شاید) ٬ یاسمن٬ ایمان( نخل تنهای جنوب)٬ مجید٬ مسعود( من خودم و مسعود) و یار همیشگی این سرزمین مهدی عزیز که همیشه منو تو رو با نظرات و راهنماییهاشون مورد لطف قرار دادن و خیلی از عزیزان دیگه که شاید با بردن اسمشون این صفحه کم بیاد.... همشونو دوست دارم.

 

 با یه دنیا  حرفهای ناگفته روبرو شدیم و از خیلیاشون درس گرفتیم. بعضی وقتا باهاشون خندیدیم و بعضا باهاشون اشک از چشمامون جاری شد. هیچ وقت این لحظه ها با چیزی عوض نمیکنم. هر چند که هنوز تا بلاگر شدن راه  درازی در پیش دارم لیکن همینکه جایی دارم تا بتونم گاها حرفایی که تو این دل انبار میشه رو به قلم بکشم و از خیلیا که محبت دارن راهنمایی بخوام برام کفایت میکنه. صمیمانه از همتون ممنونم که همیشه با نظرات و پیشنهاداتتون راهنماییم کردید.

سه) عزیزکم. دلبرکم ٬ میوه باغ زندگی من و بابا! روز میلادت مبارک. تولدت یه نسیم دل انگیز شد به باغ زندگیمون. از خدا به خاطرلیاقت داشتنت سپاسگزارم.

                                            

                                    **********************

پاینده باشید و در پناه حضرت دوست

وطن !!

 

 یک) این دیگه آخر نبوغه

دوستانی که به دلاایلی موفق به دیدن لینک فوق نشدید کافیه روی تصویر ذیل و  سکه بیست و پنج تومانی وطنی خودمون کمی تامل کنید !!!  و در نهایت پی به اوج ماجرا و افشای ای نبوغ شگرف ببرید...

دو) موطن آدمی را بر هیچ نقشه ای نشانی نیست
موطن آدمی تنها در قلب کسانی ست, که دوستش می دارند...

 پ .ن : این دوبند ربطی نداشته به هم . یه وقت نگید وطن فروشم !!!

 

پاینده باشید و در پناه حضرت دوست